در خیمه، کسی در آتش تب می سوخت
مانند ستاره در دل شب می سوخت
وقتی که به خیمه ها هجوم آوردند
ای کاش دلی به حال زینب می سوخت!
از: محمّدرضا احمدی فر
بانوی صبر، ص ۳۰
در تشت طِلا بود سرِ سردارش
زنجیر گران به گردن بیمارش
طوفان شد و کاخ ظلم را درهم ریخت
با خطبه ی آتشین حیدروارش
از: محمّدرضا سهرابی نژاد
همان، ص ۳۴
آیینه ی ماه در پناه خورشید
تابید به روی قتلگاه خورشید
تا تابش نور او نمیرد هرگز
آن ماه ادامه داد راه خورشید
از: یداللّه گودرزی
همان، ص ۳۷
1 دیدگاه
مجتبی
واقعًا ممنونم. خیلی زیبا بود. کُلُّنا فِداکَ یا زینب!