پرسشهای اعتقادی

[vc_row][vc_column][vc_text_separator title=”خداشناسی” align=”align_left” color=”green” style=”dashed” border_width=”2″][vc_toggle title=”چگونه ممکن است که خدا آفرینندهی زمان باشد؟” style=”round” color=”green” size=”lg” css_animation=”zoomIn”]
زمان، یک آفریده است و هر آفریدهاى براى آفرینشش به آفریننده نیاز دارد؛ پس، زمان به آفریننده (= خدا) نیاز دارد.
[/vc_toggle][vc_toggle title=”آيا اين با عدل خدا میسازد كه كسى با عمرى عبادت و ديگرى با عملى كوچک در پايان عمرش، از اولياى خدا شوند؟” style=”round” color=”green” size=”lg” css_animation=”zoomIn”]1. گاهى ارزش يک عمل كوچک، بيشتر از هزار عمل ديگر است؛
2. درجات اولياى خدا ـ جلّ جلاله، و حسنت اسماؤه. ـ با هم فرق دارد.[/vc_toggle][vc_toggle title=”خدا به من ظلم كرده است؛ زیرا از من نپرسيد كه آيا میخواهى به دنيا بروى يا نه؟” style=”round” color=”green” size=”lg” css_animation=”zoomIn”]
انسان، نه پيش از تولّدش و نه پس از آن، حقّى به عهدهی آفرينندهی والايش ندارد؛ چون هيچ گاه از خودش چيزى نداشته و ندارد كه بخواهد آن را از خدا طلب كند؛ بلكه هر چه داشته و دارد، حتّى ارادهی خواستنش و خودِ خواستنش را خالقش به او عطا فرموده است؛ پس خداوند مهرْبان، نهتنها به او ظلم نكرده و حقّى را از وى سلب ننموده است، بلكه نعمتهاى بيكرانش را بدون هيچ منّت و قيمتى، به او ارزانى داشته است.
[/vc_toggle][vc_toggle title=”خدا به من ظلم كرده است؛ چون مرا براى هدفى آفريده است كه رسيدن به آن، زحمتى میطلبد كه كار هر كسى نيست.” style=”round” color=”green” size=”lg” css_animation=”zoomIn”]
هم عقل و هم قرآن كريم میفرمايند كه وظيفهی هر كسى به اندازهی توان او است؛ پس، پيش از آن كه خداوند حكيم وظيفهاى را به عهدهی انسان بگذارد، قدرت و توانش را به او عنايت میکند؛ اگرچه انجامدادنش سخت باشد؛ ولى ممكن است.
آرى؛ «هر كه بامش بيش، برفش بيشتر.»؛ يعنى: برخى از انسانها، همانند پيامبران و امامان ـ سلام الله تعالی علیهم. ـ كه قدرت فوقالعادهاى (مانند درک وحى) دارند، طبيعتاً به وظايف بيشترى (همچون رسانيدن كلام الاهى به مردمان) مكلّف هستند.
[/vc_toggle][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][vc_toggle title=”آیا کعبه همانند یک بت نیست؛ چون فقط به طرف آن سجده مىکنیم؟” style=”round” color=”green” size=”lg” css_animation=”zoomIn”]
خیر؛ فرق کعبه با بت، در این است که بت، معبود شمرده مىشد و کعبه، قبله است؛ یعنى: بتپرستان، هم به بت رو مىکردند و هم خود آن را عبادت مىکردند؛ ولى مسلمانان به کعبه رو مىکنند و «پروردگار آن» را مىپرستند.
[/vc_toggle][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][vc_text_separator title=”پیامبر شناسی” align=”align_left” color=”green” style=”dashed” border_width=”2″][vc_toggle title=”آیا پیامبر اکرم ـ صلّى الله علیه و آله. ـ به شهادت رسید؟” style=”round” color=”green” size=”lg” css_animation=”zoomIn”]آرى؛ با زهر و به دست عایشه و حفصه.[/vc_toggle][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][vc_text_separator title=”امام شناسی” align=”align_left” color=”green” style=”dashed” border_width=”2″][vc_column_text]حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله تعالی علیه) [/vc_column_text][vc_toggle title=”دستورى که در قرآن کریم آمده و تنها حضرت علی ـ عليه السّلام. ـ توفيق انجامدادن آن را داشته است، كدام است؟” style=”round” color=”green” size=”lg” css_animation=”zoomIn”]
بعضی به محضر حضرت رسول اكرم ـ صلّى الله عليه و اله و سلّم. ـ مىرفتند و با اهداف نادرست، با آن حضرت درِگوشى سخن مىگفتند تا این که اين آيهی مبارکه نازل شد: «يا اَيُّهَا الَّذينَ امَنُوا اِذا ناجَيتُمُ الرَّسولَ فَقَدِّموا بَينَ يَدَى نَجواكُم صَدَقًةً ذلِکَ خَيرٌ لَكُم و اَطهَرُ فَاِن لَمتَجدوا فَاِنَّ اللّهَ غَفورٌ رَحيمٌ؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هنگامی که با فرستاده[ی خدا] گفتگوى محرمانه مىكنيد، پيش از گفتگوى محرمانهتان، صدقهاى تقديم بداريد. اين [كار] براى شما بهتر و پاكيزهتر است. و اگر چيزى نيافتيد، [بدانيد كه] خدا آمرزندهی مهرْبان است.» (1) و دستور داد كه براى نجواكردن با حضرت، ابتدا صدقه بدهيد؛ ولى هيچ كس حاضر نشد چنين كند؛ مگر حضرت اميرالمؤمنين ـ سلام الله تعالی علیه. ـ كه صدقه داد و با مولايش نجوا كرد.
1) مجادله (58)، 12.
[/vc_toggle][vc_column_text]حضرت امام حسین (سلام الله تعالی علیه)[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][vc_toggle title=”چرا امام حسین ـ علیه السّلام. ـ تقیّه نکرد تا شهید نشود؟” style=”round” color=”green” size=”lg” css_animation=”zoomIn”]
۱. یزید ـ لعنة الله تعالی علیه. ـ آشکارا و عملاً با اصل دین مقدّس اسلام مخالفت مىکرد و گناهان بزرگ را در جامعه رواج مىداد و مىگفت که هیچ وحیى نازل نشده است؛ لذا حضرت امام حسین ـ سلام الله تعالی علیه. ـ فرمودند: «و عَلَى الاِسلامِ السَّلامُ اِذا بُلِیَتِ الاُمَّةُ بِراعٍ مِثلِ یَزیدَ؛ هنگامی که امّت [= مسلمانان] به فرمانروایى همچون یزید دچار شود، باید با اسلام خداحافظى کرد.»؛ برای همین، تقیّهی آن حضرت برابر بود با نابودى دین به نام دین؛
۲. موقعیّت براى جنگِ «مفید» و شهادت «جامعهساز»، در زمان آن پلید پدید آمد؛
۳. یقیناً آن حضرت از جانب خداوند والا ـ جلّ جلاله، و حسنت اسماؤه. ـ دستور شهادت داشتند.
[/vc_toggle][vc_toggle title=”چرا امام حسین ـ علیه السّلام. ـ حجّش را نیمه رها کرد؟” style=”round” color=”green” size=”lg” css_animation=”zoomIn”]
چون ایشان دانستند که گروهى از مأموران یزید ـ لعنة الله تعالی علیه. ـ مىخواهند ایشان را در کَنار خانهی خدا، کعبهی مقدّسه، به شهادت برسانند و با «اینگونه شهادت»
الف. خون آن حضرت محو مىشد؛ زیرا چهبسا آن گروه تروریست میگریختند یا امیر شهر مکّهی مکرّمه، براى جلوگیرى از انقلاب مردمى، چند نفر را به عنوان متّهم دستگیر مىکرد و ماجَرا پایان مییافت و ننگ این کار، دامان بنىامیّه را نمىگرفت؛
ب. احترام خانهی مقدّس خدا شکسته مىشد؛ برای همین، آن حضرت فرمودند: «لَاَن اُقتَلَ بَینى و بَینَ الحَرَمِ باعٌ اَحَبُّ اِلَىَّ مِن اَن اُقتَلَ بَینى و بَینَهُ شِبرٌ، و لَاَن اُقتَلَ بِالطَّفِّ اَحَبُّ اِلَىَّ مِن اَن اُقتَلَ بِالحَرَمِ؛ قطعاً من کشتهشدن خود در یکباعىِ حرم [= مکّهی مکرّمه و اطرافش] را بیشتر از کشتهشدنم در یکوجبى آن دوست دارم و کشتهشدنم در طَف [= کربلا] را بیشتر از کشتهشدنم در حرم.»
پ. امنیّت خانهی خدا متزلزل مىشد و چهبسا گروهى با توطئهی حکومت ننگین اُموى، از فقهاى مزدور آن حکومت مىپرسیدند که آیا در صورت نبودن امنیّت در حرم الاهى، باز حج، واجب است؟ و آنان پاسخ میدادند که نهتنها واجب نیست، بلکه جایز هم نیست؛ در نتیجه، حج، کمرنگ یا تعطیل مىشد و بنىامیّه به آرزوى پلید دیگرشان هم مىرسیدند؛
ت. یقیناً آن حضرت از جانب خداوند والا ـ جلّ جلاله، و حسنت اسماؤه. ـ دستور داشتند که در سرزمین کربلا به شهادت برسند.
[/vc_toggle][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][vc_toggle title=”چرا امام حسین ـ علیه السّلام. ـ خود را به هلاکت انداخت؛ در حالى که خدا در قرآن کریم مى فرماید: «و لاتُلقوا بِاَیدیکُم اِلَى التَّهلُکَهِ»؟” style=”round” color=”green” size=”lg” css_animation=”zoomIn”]
۱. طبق نظر برخى از مفسّران، این آیهی مبارکه دربارهی انفاق و احسان است؛ چون خداوند والا ـ جلّ جلاله، و حسنت اسماؤه. ـ در آن مىفرماید: «و اَنفِقوا فى سَبیلِ اللّهِ و لاتُلقوا بِاَیدیکُم اِلَى التَّهلُکَةِ و اَحسِنوا اِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُحسِنینَ؛ و در راه خدا انفاق کنید و خود را با دست خود به هلاکت نیندازید و نیکى کنید؛ که خدا نیکوکاران را دوست دارد.» و مقصود، این است که انسان نباید در هنگام انفاق، خود را به هلاکت بیندازد و نباید به اندازهاى احسان کند که خودش درمانده شود؛
۲. بر فرض آن که این آیهی مبارکه، شامل انفاقِ «نفْس» (از دست دادن جان به طور اختیارى) هم شود، از موردى نهى مىکند که انسان جان خود را به «هلاکت» و «نیستى» بیندازد و آن را بىدلیل و بدون این که اثر ارزشمندى بر این انفاقش بار شود، تلف کند؛ ولى اگر کشتهشدن، برای امربهمعروف و نهىازمنکر باشد و «شهادت» محسوب شود و با آن، جامعهاى از خواب غَفلت، بیدار و در پرتو آن، دیگران ساخته شوند و سعادت جاودانه را در پى داشته باشد، هلاکت شمرده نمىشود؛ برای همین، شهید، زنده است و هلاک نمىشود؛
۳. اگر شهادت حضرت ـ نعوذ باللّه تعالی. ـ مصداق این آیهی مبارکه باشد، شهادت اصحاب حضرت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم. ـ و حضرت امیرالمؤمنین ـ سلام الله تعالی علیه. ـ به دستور آن حضرات نیز ـ نعوذ باللّه تعالی. ـ باید مصداق آن باشد.
[/vc_toggle][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][vc_toggle title=”سر مبارک امام حسين ـ عليه السّلام. ـ در چند منزلگاه، قرآن تلاوت فرمود و آياتى كه قرائت فرمود، كدامند؟” style=”round” color=”green” size=”lg” css_animation=”zoomIn”]
در كتاب شريف «منتهیالآمال»، ج 1، ص 491 آمده است: از زيد بن ارقم روايت شده كه گاهى كه آن سر مقدّس را عبور مىدادند، من در غرفهی خويش جاى داشتم و آن سر را بر نيزه كرده بودند. چون برابر من رسيد، شنيدم كه اين آيه را تلاوت میفرمود: «اَم حَسِبتَ اَنَّ اَصحابَ الكَهفِ و الرَّقيمِ كانوا مِن آياتِنا عَجَبًا» (1). سوگند به خداى كه موى بر اندام من برخاست و ندا دردادم كه يا ابن رسول اللّه! امرِ سر مقدّس تو، واللّه از قصّهی كهف و رقيم، اَعجَب و عجیبتر است.
در همان كتاب، ج 1، ص 497 و 498 آمده است: چون سرهاى شهدا را با اُسرا به شهر حران وارد كردند و مردم براى تماشا از شهر بيرون آمدند، «يحيى»نامى از يهودان مشاهده كرد كه سر مقدّس، لب او حرَكت میکند. نزديک آمد. شنيد كه اين آيت مبارک تلاوت میفرماید: «و سَيَعلَمُ الَّذينَ ظَلَموا اَىَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبونَ» (2). از اين مطلب تعجّب كرد. داستان [شهدا و اسراى حسينى را] پرسيد. براى وى نقل كردند. ترحّمش گرفت. عِمامهی خود را به خوانين علويّات (3) قسمت كرد و جامهی خزى داشت. با هزار درهم خدمت سَيّد سجّاد (ع) داد. موكّلينِ اسرا او را منع كردند. او شمشير كشيد و پنج تن از ايشان بكشت تا او را كشتند بعد از آن كه اسلام آورد و تصديق حقيقتِ مذهب اسلام نَمود و قبر او در دروازهی حران است و معروف به «قبر يحيى شهيد» است و دعا نزد قبر او مستجاب است.
پاسخ كاملتر به تحقیق بیشتر نيازمند است و در اینباره، دستکم دو کتاب چاپ شده است.
1) كهف (18)، 9: مگر پنداشتى اصحاب كهف و رَقيم [= خفتگان غار لوحهدار]، از آيات ما شگِفت بوده است؟
2) شعرا (26)، 227: و كسانى كه ستم کردهاند، به زودى خواهند دانست به كدام بازگشتگاه برخواهند گشت.
3) يعنى: بانوان حسينى.
[/vc_toggle][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][vc_column_text]حضرت صاحبالزّمان (سلام الله تعالی علیه)[/vc_column_text][vc_toggle title=”آيا «اباصالح» يكى از کنیههاى حضرت مهدى ـ عليه السّلام. ـ است؟” style=”round” color=”green” size=”lg” css_animation=”zoomIn”]
بنده اين مطلب را در هيچ روايتى پيدا نكردم(1)، جز اين كه در نسخهاى از كتاب «الأمان من اخطار الأسفار و الأزمان»(2)، (گويا به نقل از حضرت امام محمّد باقر سلام الله تعالی علیه ) چنين آمده است: «شايسته است انسان سرگردانِ در راه و گرفتار به بلا… بگويد: يا فارِسَ الحِجازِ! اَدرِكنى اَدرِكنى. يا اَبا صالِحٍ الْمهْدِىُّ! اَدرِكنى اَدرِكنى. يا اَبَا الحَسَنِ! اَدرِكنى اَدرِكنى.»؛ آنگاه حضرت مهدی ـ علیه السّلام. ـ دستور میدهد كه تو از آن بلا رهايى يابى و به راه درست رهنمون گردى.(2)» شايد مقصود از «اباصالح المهدى» در اينجا، آن حضرت باشد.
1) عالم بزرگوار، مرحوم میرزا حسین طبرسی نوری ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در كتاب «النّجم الثّاقب يا مهدى موعود» (چاپ انتشارات علميّهی اسلاميّه، ص 31 و نيز ص 421 و 422)، به نقل از كتاب «ذخيرةالألباب»، «اباصالح» را از كنيههاى حضرت آورده و در اينباره توضيحاتى داده است؛ ولى دليل معتبرى براى آن بيان نكرده است.
2) نوشتهی سيّد علىّ بن موسى بن طاووس، چاپ نُخست، قم، مؤسَّسهی آلالبيت ـ عليهم السّلام. ـ لإحياء التّراث، صفر 1409، ص 122.
3) و ينبغى أن يقول هذه الكلمات المتحيّرُ فى الطّرقات و المبتلى ببلاء و لا قبل له به: «يا فارس… .»، فيأمر ـ عليه السّلام. ـ بخلاصک من ذلک البلاء، يهديک الى سواء السَّبيل.
[/vc_toggle][vc_toggle title=”آیا حضرت مهدى ـ علیه السّلام. ـ از زمان ظهور خود، آگاه است؟” style=”round” color=”green” size=”lg” css_animation=”zoomIn”]
اعتقاد برخى از علما، این است که آن حضرت ـ سلام الله تعالی علیه. ـ از زمان «دقیق» و «حتمى» ظهور خود، آگاه نیستند و برخی معتقدند که ایشان از این مسأله، آگاه هستند.
[/vc_toggle][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][vc_toggle title=”میگویند که وقتی امام زمان ـ علیه السّلام. ـ ظهور کند، بعضی از بهترین و بدترین آدمها رجعت میکنند. ابوذر یا سلمان و یا کسی که هزار سال پیش زندگی میکرد و در زمان خودش جنگجوی خوبی هم بود، اگر به دنیا برگردد، از او چه کاری برمیآید و چگونه میتواند خودش را با پیشرفتهای تازهی جنگی تطبیق دهد؛ چه برسد به کسی که از کارهای نظامی، هیچ سر درنمیآورد؟ آیا به هر کسی با امداد غیبی، توانایی جنگیدن داده خواهد شد؟” style=”round” color=”green” size=”lg” css_animation=”zoomIn”]
۱. معلوم نیست که همهی پیشرفتهای تازه، در زمان ظهور هم باشد؛ چهبسا برخی از مسائل، مانند روش جنگها، به شیوهی زمانهای پیشین برگردد و برخی دیگر به گونهای پیشرفت پیدا کند که قابل تصوّر مردمانِ امروز نباشد.
۲. از کجا معلوم که بزرگانی همانند سلمان و ابوذر، در زمان زندگیشان از آینده آگاهی نداشتهاند؟ این دو شخصیت بزرگ، کسانی هستند که برای هر کدام از آنان، از سوی اهل بیت ـ سلام الله تعالی علیهم. ـ حکم «مِنّا اَهلَ البَیتِ؛ [او] از ما، اهل بیت، است.» صادر شده است و چنانکه حضرات معصومین ـ صلوات الله تعالی علیهم. ـ در هر زمان از برنامههای لازم آن زمان، آگاه و با آن، هماهنگ هستند، چهبسا اصحاب خاصّشان هم نسبت به برخی از آنها، چنین باشند.
۳. مگر شهیدان نوجوان و جوانِ دهساله، پانزدهساله و بیستسالهی دفاع مقدّس که تا پیش از جنگ، از کارهای نظامی، هیچ سر درنمیآوردند، جنگ را پیش نبردند و جلو هجوم دشمنی با چنان قدرت و زرق و برق را نگرفتند؟
۴. چنانکه خودتان نوشتهاید، ممکن است که امدادهای غیبی، شامل رزمجویان لشکر حضرت صاحبالزّمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ شود؛ چنانکه شامل رزمجویان لشکر حضرت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم. ـ شد.
[/vc_toggle][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][vc_text_separator title=”معاد” align=”align_left” color=”green” style=”dashed” border_width=”2″][vc_toggle title=”آیا درست است که چون در زمان پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله. ـ در عربستان چند میوه، لذیذ شمرده میشد، قرآن از همانها نام برده و چون آنجا گرمسیر بوده، قرآن عذاب گناهان و اخلاقِ نکوهیده را آتش بیان کرده است؛ اگرچه با سرماى زیاد هم مىتوان انسان را عذاب کرد؟” style=”round” color=”green” size=”lg” css_animation=”zoomIn”]
خیر؛ چون قرآن کریم، کتاب آسمانى براى همهی بشر در همهی زمانها و مکانها است و یقیناً انتخاب هر یک از آن میوهها به عنوان نعمت بهشت و انتخاب آتش به عنوان عذاب دوزخ، حکمتهاى خاص دارد.
[/vc_toggle][vc_toggle title=”پس از این که انسان به لقاءالله برسد، چه میشود؟” style=”round” color=”green” size=”lg” css_animation=”zoomIn”]
همیشه از نعمتهاى مادّى و معنوى الاهى و رضایت و لقاى خداوند مهرْبان ـ جلّ جلاله، و حسنت اسماؤه. ـ بهره خواهد برد و حتّى در بهشت، روزبهروز، به ساحت مقدّس او نزدیکتر خواهد شد و در پرتو «اعمالش در دنیا»، به پیشروى خود در مسیر تقرّب به او ادامه خواهد داد؛ همانند درخت پربارى که انسان یک بار آن را مىکارد؛ ولى پىدرپى جوانه مىزند و ریشه مىدواند و از نِقاط دیگر، سر برمىآورد و دشت و صحرا را فرامىگیرد و همچون سفینهی فضایى که پس از خروج از محیط جاذبهی زمین، با نیروى عظیمِ ذخیره در آن و بدون نیاز به نیروى محرّک جدید، مسیرش را میپیماید، چنین کسی تا ابد به سیر خود ادامه مىدهد.
در این باره، خداوند والا در قرآن کریم مىفرماید: «و لَهُم رِزقُهُم فیها بُکرَهً و عَشِیًّا؛ روزىشان صبح و شام در آنجا [= بهشت، آماده] است.» و حضرت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم. ـ فرمودهاند:
۱. «و تَأتیهِم طُرَفُ الهَدایا مِنَ اللّهِ ـ تَعالى ـ لِمَواقیتِ الصَّلاةِ الَّتى کانوا یُصَلّونَ فیها فِى الدُّنیا؛ تُسَلِّمُ عَلَیهِمُ المَلائِکَهُ؛ در اوقاتى که بهشتیان در دنیا نماز مىخواندند، هدایاى جالبى از سوى خداوند والا، به آنان داده مىشود و فرشتگان به آنان سلام مىکنند.»
۲. «و الَّذى اَنزَلَ الکِتابَ عَلى مُحَمَّدٍ اِنَّ اَهلَ الجَنَّةِ لَیَزدادونَ جَمالًا و حُسنًا؛ کَما یَزدادونَ فِى الدُّنیا قَباحَةً و هَرَمًا؛ و سوگند به کسى که کتاب [قرآن] را بر محمّد نازل کرد، قطعاً زیبایى و نیکویى بهشتیان، [به مرور] افزایش مییابد؛ چنانکه در دنیا [به مرور،] زشتى و پیرى آنان بیشتر میشود.»
[/vc_toggle][/vc_column][/vc_row][vc_column][/vc_column]