مسیر خوشبختی (ایمان)، جلسهی 1396/6/30
بسم الله الرّحمان الرّحیم
این متن، نکاتی از سخنرانی حجّت الاسلام و المسلمین اسماعیل داستانی بِنیسی در روز پنجشنبه، 1396/6/30، مطابق با شب اوّل محرّم 1439، با موضوع مسیر خوشبختی است.
در اين شبها مىخواهيم در بارهی «مسير خوشبختى» صحبت كنيم. مسير خوشبختى در آيات اوايل سورهی مباركهی مؤمنون بيان شده است؛ براى همين، ان شاء اللّه به تفسير اين آيات خواهيم پرداخت.
آثار عجیب قِرائت سورهی مبارکهی مؤمنون
دریغم میآید که این حدیث شریف را برایتان نخوانم: از حضرت امام جعفر صادق ـ سلام اللّه تعالى عليه. ـ نقل شده است كه فرمودند: «كسى كه سورهی مؤمنون را بخواند، خدا او را عاقبتبهخير مىكند اگر قِرائتش را در هر جمعه ادامه دهد و جايگاه او در فردوس اعلا همراه پيامبران و رسولان خواهد بود؛ مَن قَرَاَ سورَةَ المُؤمِنينَ خَتَمَ اللّهُ لَهُ بِالسَّعادَةِ اِذا كان يُدمِنُ قِرائَتَها فى كُلِّ جُمُعَةٍ، و كانَ مَنزِلُهُ فِى الفِردَوسِ الاَعلى مَعَ النَّبيّينَ و المُرسَلينَ.» (1)
خداوند والا 313 پيامبرِ «مُرسَل» داشته است.
«فردوس» بهترين بهشت و در ميانهی بهشتهاى ديگر است.
پس، كسى كه اين سورهی مباركه را در هر جمعه تلاوت كند، عاقبتبهخير خواهد شد و در بهترين بهشت (فردوس اعلا) زندگى خواهد كرد؛ آن هم همراه پيامبران و مرسلين. سلام اللّه تعالى عليهم.
ان شاء اللّه هر جمعه اين سوره را بخوانيد، ثواب قِرائتش را به صاحب اين حديث، حضرت امام جعفر صادق ـ سلام اللّه تعالى عليه. ـ هديّه كنيد و ثواب اين هديّهكردن را به حضرت صاحبالزّمان ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف. ـ تقديم نماييد و بنده را هم كه اين حديث شريف را برايتان قِرائت كردم، ياد و دعا فرماييد.
1) تفسير مجمعالبيان، ج 7، ص 98؛ برگرفته از: تفسير نمونه، ج 14، ص 189.
نامگذارى اين سورهی مباركهی به «مؤمنون»، ظاهراً براى وجود اين واژه در آيهی نُخست آن و بيان صفات مؤمنان در این سوره است.
تفسیر آيهی شريفهی 1 این سورهی مباركه
«بِسمِ اللّهِ الرَّحمانِ الرَّحيمِ قَد اَفلَحَ المُؤمِنونَ»
«بسم اللّه الرّحمان الرّحيم» يعنى: به نام اللّهِ رحمان رحيم. واژههاى «رحمان» و «رحيم»، معادل كامل ندارند.
«قد افلح المؤمنون» دو گونه ترجَمه و تفسير شده است:
- قطعاً مؤمنان، رستگار (خوشبخت) شدند؛
- قطعاً مؤمنان (خودشان و ديگران را) رستگار (خوشبخت) كردند.
انواع ایمان
مؤمن يعنى: كسى كه ايمان دارد.
ايمان يعنى: تصديق.
ايمان و تصديق، سه نوع است:
1. ایمان و تصديق قلبى؛ يعنى: قبولكردن قلبى دين در صورتی كه انسان به آن اطمينان دارد و دلش نسبت به آن، آرام است؛
هنگامى كه حضرت رسول اكرم ـ صلّى الله عليه و اله و سلّم. ـ با انگشت مباركش به ماه اشاره كرد، ماه دو نيمه شد و دو نيمهی آن خيلى از هم فاصله گرفتند؛ به گونهاى كه حاضرانِ در آن واقعه ديدند كه يک نيمهی آن بر فراز يک كوه قرار گرفته است و نيمهی ديگرش بر فراز كوه ديگر؛ امّا بعضى باز به پيامبربودن آن حضرت، باور و ايمان قلبى پيدا نكردند؛ با اين كه اين معجزه را با چشمشان ديدند.
خداوند والا مىفرمايد: «و اَنكِحُوا الاَيامى مِنكُم و الصّالِحينَ مِن عِبادِكُم و اِمائِكُم اِن يَكونوا فُقَراءَ يُغنِهِمُ اللّهُ مِن فَضلِه و اللّهُ واسِعٌ عَليم (1)؛ و بىهمسرانِ از خودتان [= آزادها] را، و غلامان و كنيزان درستكارتان را همسر دهيد. اگر تنگدست باشند، خدا از فضلش آنان را بىنياز مىكند و خدا گشايشگرى آگاه (از نيازهاى بندگان) است.»؛ امّا بعضى نمىتوانند به اين آيهی شريفه، باور و ايمان قلبى پيدا كنند و مىگويند كه ما چون وضع مالی خوبى نداريم، ازدواج نمىكنيم يا چون خواستگار ما وضع مالی خوبى ندارد، به او جواب مثبت نمىدهيم.
باز خداوند والا مىفرمايد: «عَلَيها تِسعَةَعَشَرَ * و ما جَعَلنا اَصحابَ النّارِ اِلاّ مَلائِكَةً و ما جَعَلنا عِدَّتَهُم اِلاّ فِتنَةً لِلَّذينَ كَفَروا لِيَستَيقِنَ الَّذينَ اوتُوا الكِتابَ و يَزدادَ الَّذينَ امَنوا ايمانًا و لايَرتابُ الّذينَ اوتُوا الكِتابَ و المُؤمِنونَ و لِيَقولَ الَّذينَ فى قُلوبِهِم مَرَضٌ و الكافِرونَ ماذا اَرادَ اللّهُ بِهذا مَثَلاً (2)؛ بر آن (= جهنّم) نوزده (نگهبان) است و ما نگهبانان آتش را جز فرشتگان قرار نداديم و تعداد آنها را جز آزمايشى آتشبار براى كسانى كه كافر شدند، قرار نداديم تا آنان كه اهل كتاب هستند (= يهودىها و مسيحىها)، يقين پيدا كنند و ايمان كسانى كه ايمان آوردهاند، بيشتر شود و كسانى كه كتاب به آنان داده شده و (نيز) مؤمنان، به شک نيفتند و تا كسانى كه در دلهايشان بيمارى است و (نيز) كافران، بگويند: “خدا از اين مَثَل (و سخن) چه چيزى را اراده كرده است (و چه منظورى دارد)؟”»
پس، فرشتگان مأمور بر آتش جهنّم، 19 نفر هستند و اين عدد كه رُند نيست (بر خِلاف عدد 20 كه رُند است)، سبب افزايش ايمان برخى و شکّ كافران و كسانى است كه بيمارى روحى دارند و ايمان قلبىشان مشكل دارد.
2. ايمان و تصديق زبانى؛ يعنى: اقرار به حقبودن دين؛ مثلاً: گفتن سه شهادت (= اشهد أن لا الاه الاّ اللّه، اشهد أنّ محمّداً ـ صلّى الله عليه و اله و سلّم. ـ رسول اللّه و اشهد أنّ عليّا و اولاده المعصومين ـ سلام اللّه تعالى عليهم. ـ حُجَج اللّه) كه گواهىدادن به يگانگى خداوند والا، رسالت رسول اكرم ـ صلّى الله عليه و اله و سلّم. ـ و امامت دوازده امام ـ سلام اللّه تعالى عليهم. ـ هستند.
يک خاطره: مرحوم پدرم ـ رضوان اللّه تعالى عليه. ـ كه از علما بودند، گاهى در مجالس سخنرانىشان مىفرمودند: «بياييد سه شهادت را به خدا امانت دهيم و از او بخواهيم كه هر گاه لازم بود، آنها را به ما برگرداند؛ سپس خودشان و مخاطبانشان سه شهادت را مىگفتند؛ آنگاه ايشان عرض مىكرد كه خدايا! اينها را به تو امانت میدهيم. هر گاه برايمان لازم بودند، مانند هنگام مرگ، آنها را به ما برگردان.»
3. ايمان و تصديق عملى؛ يعنى:
الف. كسب اخلاق دينى؛
ب. ترک گناهان، مكروهات، و كارها و سخنان بيهوده؛
پ. انجامدادن واجبات و مستحبّات.
هر يک از اينها، تصديق عملى دين است.
1) نور (24)، 32.
2) مدّثّر (74)، 31 و 32.