ماجَرای شگفت پیشرَوی قرآن و پَسرَوی آتش!
![](https://benisiha.ir/wp-content/uploads/2017/03/1395.12.27-پیشروی-قرآن-و-پسروی-آتش.jpg)
مادر بزرگوارم که خداوند والا به ایشان برترین پاداش ها را عنایت فرماید، از سادات است. یکی از اجداد ایشان، برادری داشته که اهل روستای «سنگر» از توابع شهر ارومیّه و صاحب کَرامات بوده است.
سال ها پیش، بنده در محضر حضرت پدرم، استاد اسداللّه داستانی بنیسی _ رضوان الله علیه. _ به آن روستا رفتم.
اهالی آن جا نقل می کردند که کشتزاری آتش گرفت و آتش، آن مزرعه و چند مزرعه ی دیگر را سوزاند و همین طور پیش می رفت تا بقیّه ی کشتزارها و بلکه همه ی روستا را بسوزاند.
مردم واقعه را به میربابا، همان برادر جدّ مادرم، خبر دادند. او قرآن کریم را به دستانش گرفت و به سمت آتش رفت. هر چه به آتش، نزدیک تر می شد، آتش از قرآن کریم و او، دورتر می گشت! او پیش می رفت و آتش، پس. او می رفت و آتش می رفت؛ او به جلو و آتش به عقب. _ لا الاه الاّ اللّه. اشهد انّ القرءان من اللّه و کلامه و معجزته. _ تا این که آتش به سرچشمه اش رسید و یکباره خاموش شد!
آیا همین قرآن نمی تواند آتش های هوس و نگرانی دل ها را خاموش کند؟! می تواند؛ حتماً می تواند؛ پس همیشه با قرآن زندگی کنیم.
اسماعیل داستانی بِنیسی