دختربچۀ چادری
دختربچۀ چادری
دیروز، شنبه، 3 / 9 / 1403، دختری که تازه به سنّ تکلیف رَسیده و چند روز پیش برایش جشن تکلیف گرفته شده بود، به درِ خانۀ ما آمد و بنده در را باز کردم.
او چادر مشکی و مقنعۀ مشکی پوشیده بود و هیچ جای بدنش، جز صورت و دستهایش تا مچ، معلوم نبود.
امّا تا مرا که نسبت به او نامحرم بودم، دید، با گوشۀ چادرش بخشی از چهرهاش را پوشاند!
حجاب کاملش و بهویژه روگرفتنش از روی دینداری، آن هم در آن سن، دلم را برد!
هنگامی که دختر ۸سالهام از مدرسه برگشت، ماجَرای این دختربچه را به او گفتم و بیان کردم که از این کارهایش خیلی خوشم آمد تا دخترم هم به حفظ حجاب کامل تشویق شود.
او گفت: «بابا! او هر وقت که به خانۀ ما میآید و میفهمد که شما در اتاق هستی و درِ اتاقت هم بسته است، چادر و مقنعهاش را درنمیآورد؛ با این که با مادرش میآید و با این که ما به او میگوییم که شما از اتاق بیرون نمیآیید و حتّی درش را باز نمیکنید!»
خوشا به حال این دختر، پدر و مادرش و کسی که او را اینگونه تربیت کرده است!
#حجاب، #دخترانه
تصویر بالا عکس آن دختربچه نیست.