اثر فراموش‌کردن خدا بر دست!

اثر فراموش‌کردن خدا بر دست!

دیشب، سه‌شنبه، ۱۳ / ۹ / ۱۴۰۳، در هیأت امام هادی ـ علیه السّلام. ـ سخنرانی کردم و در ضمن سخنرانی گفتم که یکی از خوبان اهل‌معنا، برای بنده و… نقل کرد:

«روزی سر سفرۀ غِذا ماجَرایی پیش آمد و بر اثر آن من دست راستم را بلند کردم تا به گوش زنم بزنم!

همسرم گفت: “خدا می‌بیند ها!”؛ دستم را پایین آوردم!

پس از ناهار خوابیدم و پس از بیدارشدن خواستم مطالبی بنویسم؛ ولی فهمیدم که دستم کار نمی‌کند. با خودم گفتم که شاید دستم زیر سَرم یا بدنم مانده و خشک شده و تا فردا خوب می‌شود.

امّا فردا هم خوب نشد؛ پس‌فردا هم خوب نشد و همین‌طور روزهای بعد.

پس از حدود ۲ ماه، با زنم به حرم مطهّر حضرت معصومه ـ علیها السّلام. ـ رفتم و در آن‌جا به او گفتم که از وقتی من دستم را برای زدن تو بلند کردم، دستم از کار افتاده است؛ لطفاً تو، هم از من گذشت کن و هم به حضرت معصومه ـ علیها السّلام. ـ بگو که دستم را شِفا دهد.

همسرم از من گذشت و به آن حضرت توسّل کرد.

هنگامی که به خانه برگشتیم، دریافتم که دستم خوب شده است و باز می‌توانم با آن بنویسم و… .»

تازه! این، اثر ترسیدن آن زن از دست‌بلندکردن همسرش بود؛ اگر به‌ناحق، کتک می‌خورد، چه بلایی سر شوهرش می‌آمد؟!

به آهی ریزد از هم تاروپودِ هستیِ ظالم / نسیمی می‌زند بر یکدگر زلف پریشان را (۱)

پس مراقب باشیم که به خانوادۀ خود و هیچ آفریده‌ای بدی نکنیم تا به تعبیر مرحوم پدرم، حضرت استاد اسداللّه داستانی بِنیسی ـ رضوان اللّه تعالی علیه. ـ در شعرش:

من نکردم خوب و بد بر هیچ کس / هر چه کردم، بر خودم برگشت پس!

یعنی: «من به هیچ کس، نه خوبی کرده‌ام و نه بدی!» مگر می‌شود انسان به هیچ کس، نه خوبی کند و نه بدی؟ ایشان گفته است که آری؛ به این معنا که «هر خوبی و بدی به دیگران کرده‌ام، به خودم برگشته است»؛ پس در ظاهر به دیگران خوبی و بدی کرده‌ام؛ امّا در حقیقت به خودم.

  1. از: صائب تبریزی.

#ترساندن، #خانواده‌داری، #جزا، #شفا، #ظلم، #حضرت_معصومه (علیها السّلام)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نوشته‌های مشابه:

دکمه بازگشت به بالا