پرسشهای اعتقادی
خداشناسی و توحید
آیا توسّل به خدا از راه واسطهکردن اهل بیت ـ علیهم السّلام. ـ کار درستی است؟ چرا؟
آیات مبارکۀ دیگر و روایات شریفهای هم دربارۀ این موضوع وجود دارد.
خدا چگونه به وجود آمده است؟
چرا انسان باید همیشه چیزی را بپرستد؟
۲. انسان با پرستش او به نعمتهای فراوانی در دنیا و آخرت میرسد.
چگونه ممکن است که خدا آفرینندۀ زمان باشد؟
آیا کعبه همانند یک بت نیست؛ چون فقط به طرف آن سجده مىکنیم؟
عدل الاهی
آیا انسان، مختار است یا مجبور؟
محدودۀ اختیار انسانها متفاوت است؛ مثلاً: کسی که عضوی از او فلج است، به گونهای که نمیتواند از آن استفاده کند، در استفاده از آن، اختیار ندارد.
خداوند والا ـ جلّ جلاله. ـ اختیار (قدرت انتخاب) را به انسان عنایت کرده و انسان، مجبور است که آن را داشته باشد و از آن استفاده کند و هر کسی در هر «کار اختیاریاش»، «مجبور» است که یک طرف آن (انجامدادن یا انجامندادنش) را انتخاب کند؛ امّا این که کدام را انتخاب کند، در دست او و «به اختیار» خود او است.
#اختیار، #جبر و اختیار
خدا به من ظلم كرده است؛ چون مرا براى هدفى آفريده است كه رسيدن به آن، زحمتى مىطلبد كه كار هر كسى نيست.
آرى؛ «هر كه بامش بيش، برفش بیشتر.»؛ يعنى: برخى از انسانها، همانند پيامبران و امامان ـ سلام الله تعالی علیهم. ـ كه قدرت فوقالعادهاى (مانند قدرت درک وحى) دارند، ممکن است که به وظايف بيشترى (همچون: رسانيدن كلام الاهى به مردم) مكلّف شوند.
آيا اين با عدل خدا میسازد كه كسى با عمرى عبادت و ديگرى با عملى كوچک در پايان عمرش، از اولياى خدا شود؟
2. درجات اولياى خدا ـ جلّ جلاله. ـ با هم فرق دارد.
خدا به من ظلم كرده است؛ زیرا از من نپرسيد كه آيا میخواهى به دنيا بروى يا نه؟
امامت و اهلبیتشناسی
آیا بین مقامات ائمّه ـ علیهم السّلام. ـ تفاوتی وجود دارد؟
حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم)
آیا پیامبر اکرم ـ صلّى الله علیه و آله. ـ به شهادت رسید؟
حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله تعالی علیه)
دستورى که در قرآن کریم آمده و تنها حضرت علی ـ عليه السّلام. ـ توفيق انجامدادن آن را داشته است، كدام است؟
حضرت امام حسین (سلام الله تعالی علیه)
چرا امام حسین ـ علیه السّلام. ـ تقیّه نکرد تا شهید نشود؟
۲. موقعیّت براى جنگِ «مفید» و شهادت «جامعهساز»، در زمان آن پلید پدید آمد؛
۳. یقیناً آن حضرت از جانب خداوند والا ـ جلّ جلاله. ـ دستور یا اجازۀ شهادت داشتند.
چرا امام حسین ـ علیه السّلام. ـ حجّش را نیمهکاره رها کرد؟
۱. خون آن حضرت محو مىشد؛ زیرا چهبسا آن گروه تروریست میگریختند یا امیر شهر مکّۀ مکرّمه، براى جلوگیرى از انقلاب مردمى، چند نفر را به عنوان متّهم دستگیر مىکرد و ماجَرا پایان مییافت و ننگ این کار، دامان بنىامیّه را نمىگرفت؛
۲. احترام خانۀ مقدّس خدا شکسته مىشد؛ برای همین، آن حضرت فرمودند: «لَاَن اُقتَلَ بَینى و بَینَ الحَرَمِ باعٌ اَحَبُّ اِلَىَّ مِن اَن اُقتَلَ بَینى و بَینَهُ شِبرٌ، و لَاَن اُقتَلَ بِالطَّفِّ اَحَبُّ اِلَىَّ مِن اَن اُقتَلَ بِالحَرَمِ؛ قطعاً من کشتهشدن خود در یکباعىِ حرم [= مکّۀ مکرّمه و اطرافش] را بیشتر از کشتهشدنم در یکوجبى آن دوست دارم و کشتهشدنم در طَف [= کربلا] را بیشتر از کشتهشدنم در حرم.»
۳. امنیّت خانۀ خدا متزلزل مىشد و چهبسا گروهى با توطئۀ حکومت ننگین اُموى، از فقهاى مزدور آن حکومت مىپرسیدند که آیا در صورت نبودن امنیّت در حرم الاهى، باز حج، واجب است؟ و آنان پاسخ میدادند که نهتنها واجب نیست، بلکه جایز هم نیست؛ در نتیجه، حج، کمرنگ یا تعطیل مىشد؛
۴. خداوند والا ـ جلّ جلاله. ـ به آن حضرت دستور داده بود که در سرزمین کربلا به شهادت برسند.
چرا امام حسین ـ علیه السّلام. ـ خود را به هلاکت انداخت؛ در حالى که خدا در قرآن کریم مى فرماید: «و لاتُلقوا بِاَیدیکُم اِلَى التَّهلُکَةِ»؟
۱. طبق نظر برخى از مفسّران، این آیۀ مبارکه دربارۀ انفاق و احسان است؛ چون خداوند والا ـ جلّ جلاله. ـ در آن مىفرماید: «و اَنفِقوا فى سَبیلِ اللّهِ و لاتُلقوا بِاَیدیکُم اِلَى التَّهلُکَةِ و اَحسِنوا اِنَّ اللّهَ یُحِبُّ المُحسِنینَ (بقره: 2، 195)؛ و در راه خدا انفاق کنید و خود را با دست خود به هلاکت نیندازید و نیکى کنید؛ که خدا نیکوکاران را دوست دارد.» و مقصود، این است که انسان نباید در هنگام انفاق، خود را به هلاکت بیندازد و نباید به اندازهاى احسان کند که خودش درمانده شود؛
۲. بر فرض آن که این آیۀ مبارکه، شامل انفاقِ «نفْس» (ازدستدادن جان به طور اختیارى) هم شود، از موردى نهى مىکند که انسان جان خود را به «هلاکت» و «نیستى» بیندازد و آن را بىدلیل و بدون این که اثر ارزشمندى بر این انفاقش بار شود، تلف کند؛ ولى اگر کشتهشدن، برای امربهمعروف و نهىازمنکر باشد و «شهادت» محسوب شود و با آن، جامعهاى از خواب غَفلت، بیدار شود و در پرتو آن، رشد کند و سعادت جاودانه را به دست آورد، هلاکت شمرده نمىشود؛ برای همین، شهید، زنده است و هلاک نمىشود؛
۳. اگر شهادت حضرت ـ نعوذ باللّه تعالی. ـ مصداق این آیۀ مبارکه باشد، شهادت اصحاب حضرت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم. ـ و حضرت امیرالمؤمنین ـ سلام الله تعالی علیه. ـ به دستور آن حضرات نیز ـ نعوذ باللّه تعالی. ـ باید مصداق آن باشد.
سر مبارک امام حسين ـ عليه السّلام. ـ در چند منزلگاه، قرآن تلاوت فرمود و آياتى كه قرائت فرمود، كدامند؟
در كتاب شريف «منتهیالآمال»، ج 1، ص 491 آمده است: از زيد بن ارقم روايت شده كه گاهى كه آن سر مقدّس را عبور میدادند، من در غرفۀ خويش جاى داشتم و آن سر را بر نيزه كرده بودند. چون برابر من رسيد، شنيدم كه اين آيه را تلاوت میفرمود: «اَم حَسِبتَ اَنَّ اَصحابَ الكَهفِ و الرَّقيمِ كانوا مِن آياتِنا عَجَبًا» (1). سوگند به خداى كه موى بر اندام من برخاست و ندا دردادم كه يا ابن رسول اللّه! امرِ سر مقدّس تو، واللّه از قصّۀ كَهف و رَقيم، اَعجَب و عجیبتر است.
در همان كتاب، ج 1، ص 497 و 498 آمده است: چون سرهاى شهدا را با اُسرا به شهر حران وارد كردند و مردم براى تماشا از شهر بيرون آمدند، «يحيى»نامى از يهودان مشاهده كرد كه سر مقدّس، لب او حرَكت میکند، نزديک آمد، شنيد كه اين آيت مبارک تلاوت میفرماید: «و سَيَعلَمُ الَّذينَ ظَلَموا اَىَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبونَ» (2)، از اين مطلب تعجّب كرد، داستان [شهدا و اسراى حسينى را] پرسيد. براى وى نقل كردند. ترحّمش گرفت. عِمامۀ خود را به خوانين علويّات (3) قسمت كرد و جامۀ خَزى داشت. با هزار درهم خدمت سيّد سجّاد (ع) داد. موكّلينِ اسرا او را منع كردند. او شمشير كشيد و 5 تن از ايشان بكشت تا او را كشتند بعد از آن كه اسلام آورد و تصديق حقيقتِ مذهب اسلام نَمود و قبر او در دروازۀ حران است و معروف به «قبر يحيى شهيد» است و دعا نزد قبر او مستجاب است.
پاسخ كاملتر به تحقیق بیشتر نيازمند است و در اینباره، دستکم 2 کتاب چاپ شده است.
1) كهف (18)، 9: مگر پنداشتى اصحاب كهف و رَقيم [= خفتگان غار لوحهدار]، از آيات ما شگِفت بوده است؟
2) شعرا (26)، 227: و كسانى كه ستم کردهاند، بهزودى خواهند دانست به كدامبازگشتگاه برخواهند گشت.
3) يعنى: بانوان حسينى.
حضرت صاحبالزّمان (سلام الله تعالی علیه)
آيا «اباصالح» يكى از کنیههاى حضرت مهدى ـ عليه السّلام. ـ است؟
1) عالم بزرگوار، مرحوم میرزا حسین طبرسی نوری ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در كتاب «النّجم الثّاقب يا مهدى موعود» (چاپ انتشارات علميّۀ اسلاميّه، ص 31 و نيز ص 421 و 422)، به نقل از كتاب «ذخيرةالألباب»، «اباصالح» را از كنيههاى حضرت آورده و در اينباره توضيحاتى داده است؛ ولى دليل معتبرى براى آن بيان نكرده است.
2) نوشتۀ سيّد علىّ بن موسى بن طاووس، چاپ نُخست، قم، مؤسَّسۀ آلالبيت ـ عليهم السّلام. ـ لإحياء التّراث، صفر 1409، ص 122.
3) و ينبغى أن يقول هذه الكلمات المتحيّرُ فى الطّرقات و المبتلىٰ ببلاء و لا قبل له به: «يا فارس… .»، فيأمر ـ عليه السّلام. ـ بخلاصک من ذلک البلاء، يهديک الى سواء السَّبيل.
آیا حضرت مهدى ـ علیه السّلام. ـ از زمان ظهور خود، آگاه است؟
میگویند که وقتی امام زمان ـ علیه السّلام. ـ ظهور کند، بعضی از بهترین و بدترین آدمها رجعت میکنند. ابوذر یا سلمان و یا کسی که هزار سال پیش زندگی میکرد و در زمان خودش جنگجوی خوبی هم بود، اگر به دنیا برگردد، چه کاری از او برمیآید و چگونه میتواند خود را با پیشرفتهای تازۀ جنگی تطبیق دهد؛ چه برسد به کسی که از کارهای نظامی، هیچ سر درنمیآورد؟ آیا به هر کسی با امداد غیبی، توانایی جنگیدن داده خواهد شد؟
۱. معلوم نیست که همۀ پیشرفتهای تازه، در زمان ظهور هم باشد؛ چهبسا برخی از مسائل، مانند روش جنگها، به شیوۀ زمانهای پیشین برگردد و برخی دیگر به گونهای پیشرفت پیدا کند که قابل تصوّر مردمانِ امروز نباشد.
۲. از کجا معلوم که بزرگانی همانند سلمان و ابوذر، در زمان زندگیشان از آینده آگاهی نداشتهاند؟ این دو شخصیت بزرگ، کسانی هستند که برای هر کدام از آنان، از سوی اهل بیت ـ سلام الله تعالی علیهم. ـ حکم «مِنّا اَهلَ البَیتِ؛ [او] از ما، اهل بیت، است.» صادر شده است و چنانکه حضرات معصومین ـ صلوات الله تعالی علیهم. ـ در هر زمان از برنامههای لازم آن زمان، آگاه و با آن، هماهنگ هستند، چهبسا اصحاب خاصّشان هم نسبت به برخی از آنها، چنین باشند.
۳. مگر شهیدان نوجوان و جوانِ دهساله، پانزدهساله و بیستسالۀ دفاع مقدّس که تا پیش از جنگ، از کارهای نظامی، هیچ سر درنمیآوردند، جنگ را پیش نبردند و جلو هجوم دشمنی با چنان قدرت و زرق و برق را نگرفتند؟
۴. چنانکه خودتان نوشتهاید، ممکن است که امدادهای غیبی، شامل رزمجویان لشکر حضرت صاحبالزّمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ شود؛ چنانکه شامل رزمجویان لشکر حضرت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم. ـ شد.
معاد و آخرتشناسی
چرا شراب، نجس است؛ در حالی که در بهشت، شرابهای فراوانی وجود دارد؟
از کجا معلوم که زندگیِ پس از مرگ وجود دارد؛ در حالی که کسی آن را ندیده است؟
۲. ندیدن یک چیز، دلیل بر نبودن آن نیست؛ چنانکه ما دردها را حس میکنیم و میدانیم که وجود دارند؛ امّا آنها را نمیبینیم؛
۳. خداوند والا ـ جلّ جلاله. ـ و اهل بیت ـ سلام الله تعالی علیهم. ـ دربارۀ زندگیِ پس از مرگ، فراواندرفراوان، سخن گفتهاند؛ پس آن، واقعیّت دارد؛ اگرچه فرضاً کسی ندیده باشد.
شفاعت چيست و شاملِ چه کسانی میشود؟
شَفاعت یعنی: واسطهگرى شخصیت آبرومندِ در نزدِ خداوند والا ـ جلّ جلاله. ـ بين انسان گنهكار و او براى آمرزيدهشدن گناهان آن گنهکار.
کسانی شفاعت میشوند که مؤمن و نمازخوان بودهاند؛ ولی مرتکب گناهان كبيره شدهاند و گناهانشان با توبه يا انجامدادن كارهاى خوب و و بلاها آمرزيده نشده است؛ امّا به سبب عمل یا اعمال شایستهای، لیاقت آمرزیدهشدن را به دست آوردهاند؛ مثلاً: به زیارت حضرت امام رضا ـ سلام الله تعالی علیه. ـ مشرّف شدهاند یا هر صبح و شب، صلوات فرستادهاند.
آیا درست است که چون در زمان پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله. ـ در عربستان چند میوه، لذیذ شمرده میشد، قرآن از همانها نام برده و چون آنجا گرمسیر بوده، قرآن عذاب گناهان و اخلاقِ نکوهیده را آتش بیان کرده است؛ اگرچه با سرماى زیاد هم مىتوان انسان را عذاب کرد؟
پس از این که انسان به لقاءالله برسد، چه میشود؟
در این باره، خداوند والا ـ جلّ جلاله. ـ مىفرماید: «و لَهُم رِزقُهُم فیها بُکرَةً و عَشِیًّا؛ روزىشان صبح و شام در آنجا [= بهشت، آماده] است.» (مریم: 19، 62) و حضرت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم. ـ فرمودهاند:
۱. «و تَأتیهِم طُرَفُ الهَدایا مِنَ اللّهِ ـ تَعالىٰ. ـ لِمَواقیتِ الصَّلاةِ الَّتى کانوا یُصَلّونَ فیها فِى الدُّنیا؛ تُسَلِّمُ عَلَیهِمُ المَلائِکَةُ؛ در اوقاتى که بهشتیان در دنیا نماز مىخواندند، هدایاى جالبى از سوى خداوند والا، به آنان داده مىشود و فرشتگان به آنان سلام مىکنند.»؛
۲. «و الَّذى اَنزَلَ الکِتابَ عَلىٰ مُحَمَّدٍ اِنَّ اَهلَ الجَنَّةِ لَیَزدادونَ جَمالًا و حُسنًا؛ کَما یَزدادونَ فِى الدُّنیا قَباحَةً و هَرَمًا؛ و سوگند به کسى که کتاب [قرآن] را بر محمّد نازل کرد، قطعاً زیبایى و نیکویى بهشتیان، [بهمرور] افزایش مییابد؛ چنانکه در دنیا [بهمرور،] زشتى و پیرى آنان، بیشتر میشود.».