خاطرات حاج‌آقا بِنیسی
-
خرمایی که در شکم انسان ذکر می‌گوید!
خرمایی که در شکم انسان ذکر می‌گوید! دیشب، پنج‌شنبه، ۸ / ۹ / ۱۴۰۳، پس از سخنرانی‌ام در هیأت عصمة‌الزّهراء…
بیشتر بخوانید » -
۳ ذکر از مرحوم پدرم
۳ ذکر از مرحوم پدرم امروز، پنج‌شنبه، ۸ / ۹ / ۱۴۰۳، به روحانی عزیزی که گاهی خصوصی پیش بنده…
بیشتر بخوانید » -
کتابی که اشکم را با لذّت درآورد!
کتابی که اشکم را با لذّت درآورد! سه‌شنبۀ گذشته، ۶ / ۹ / ۱۴۰۳، در مجلس منزلمان از نوجوانی پرسیدم…
بیشتر بخوانید » -
لَذّت بستنی قیفی جعبه‌ای!
لَذّت بستنی قیفی جعبه‌ای! امشب، سه‌شنبه، ۶ / ۹ / ۱۴۰۳، پذیرایی هیأت عصمة‌الزّهراء ـ علیها السّلام. ـ زرشک‌پلو با…
بیشتر بخوانید » -
کتاب «پیوند نور با نور»
کتاب «پیوند نور با نور» صبح امروز، سه‌شنبه، ۶ / ۹ / ۱۴۰۳، برادر بزرگ و مهربانم، به بنده گفت:…
بیشتر بخوانید » -
لاتی که مبلّغ دین شد!
لاتی که مبلّغ دین شد! صبح امروز، سه‌شنبه، ۶ / ۹ / ۱۴۰۳، مردی که مرا سوار ماشینش کرد و…
بیشتر بخوانید » -
هزار عالم از نسل یک نفر!
هزار عالم از نسل یک نفر! صبح امروز، سه‌شنبه، ۶ / ۹ / ۱۴۰۳، مردی مرا سوار ماشینش کرد و…
بیشتر بخوانید » -
پایان دورۀ سخنرانی‌ام دربارۀ شوهرداری
پایان دورۀ سخنرانی‌ام دربارۀ شوهرداری امروز، سه‌شنبه، ۶ / ۹ / ۱۴۰۳، سخنرانی آخِر بنده دربارۀ شوهرداری در هیأت پیام‌آوران…
بیشتر بخوانید » -
زیاده‌روی در قِرائت قرآن کریم!
زیاده‌روی در قِرائت قرآن کریم! امروز، سه‌شنبه، ۶ / ۹ / ۱۴۰۳، راننده‌ای داشت مرا از مجلس سخنرانی‌ام به خانه…
بیشتر بخوانید » -
ابرهای انسان‌بَر!
ابرهای انسان‌بَر! فیلم ابری که در اندونزی بر زمین نشستدریافت امروز، دوشنبه، ۵ / ۹ / ۱۴۰۳، فیلم کوتاه بالا…
بیشتر بخوانید »