آزاده ترین مرد دنیا
حافظ شیرازی سروده است:
غلام همّت آنم که زیر چرخ کبود
ز هر چه رنگ تعلّق پذیرد، آزاد است
عالی ترین همّت را حضرت امام حسین _ سلام الله علیه. _ داشتند که حاضر شدند وجود نازنین خودشان و همه ی عزیزترین های زمانشان را فِدا کنند و عزیزترین های پس از ایشان به اسارت بُرده شوند؛ امّا به ذلّت و بیعت با چون یزیدِ پلیدی تن ندادند.
بزرگ فلسفه ی قتل شاه دین، این است
که مرگ سرخ، بِه از زندگیّ ننگین است
نَه ظلم کن به کسیّ و نَه بار ظلم بکش
که این، مرام حسین است و منطق دین است
آری؛ ایشان چنان بودند که پدر بزرگوارشان، حضرت امیرالمؤمنین، امام علی _ سلام الله علیه. _ فرمودند: «لاتَکُن عَبدَ غَیرِکَ؛ و قَد جَعَلَکَ اللهُ حُرًّا؛ بنده ی کسی نباش؛ در حالی که خدا تو را آزاد آفریده است.» (نهج البلاغة، نامه ی 31) و به تعبیر نظامی گنجه ای: «شیر امیری؛ سگ دربان مباش!»
حضرت امام حسین _ سلام الله علیه. _ بس نیکو به این فرموده ی خودشان عمل کردند که «مَوتٌ فی عِزٍّ خَیرٌ مِن حَیاةٍ فی ذُلٍّ؛ مرگ در عزّت، به تر از زندگی در ذلّت است.» (مناقب ابن شهرآشوب، ج 4، ص 68) و به گفته ی فردوسی:
چنین گفت موبَد که مردن به نام
بِه از زنده، دشمن بِدو شادکام
مرا مرگ، به تر از آن زندگی
که سالار باشم، کنم بندگی
به رَزم اَندَرون کُشته، به تر بوَد
که در خانه ات بنده، مِهتر بوَد
و همان حضرت پیش از آغاز جنگ، در دومین سخنرانی روز عاشورا فرمودند: «هَیهاتَ مِنَّا الذِّلَّة؛ خواری از ما دور است. / دور باد!» (لهوف، ص 57)
ننگ باشد زندگی کردن به ذلّت، ساعتی
پاک از دامان ما خون می کند این ننگ را