دربارهی امام رضا (علیه السّلام): بغضی کَنار پنجرهفولاد (شعر)
قنديل و شمعدان و چراغان
آيينه و بلور و كبوتر
تا چشم كار می كند، اين جا
جمعيّت است و نور و كبوتر
امشب كبوتر دل تنگم
مهمان آشيانه ی آقا است
امشب تنم نشسته در آشوب
گويی نِقاره خانه ی آقا است
آقا! بگير دست دلم را
از پشت آن ضريح طلايي
چشم انتظار مرهم سبزی است
اين زخم، زخم كرب و بلايی
امشب حرم چقدر شلوغ است!
بوي اذان، رها شده در باد
مثل هميشه می شكند تلخ
بغضی كَنار پنجره فولاد
از: سعید بیابانکی
سپیده ی هشتم، ص 36 و 37