رضایت از زندگی: مقایسه ی صعودی در امور مادّی (2)
بسم الله الرّحمان الرّحیم
این متن، نکاتی از سخنرانی حجّت الاسلام و المسلمین اسماعیل داستانی بِنیسی با موضوع «رضایت از زندگی» در روز پنج شنبه، ۱۳۹۵/۱۱/14، است.
گفته شد كه اگر كسى در امور مادّى از مقايسه ی صعودى استفاده كند، يعنى: در مادّيّات، خودش را با بالاتر از خودش مقايسه كند، سطح رضايتش از زندگى كاهش پيدا مى كند و اگر از مقايسه ی نزولى استفاده كند، سطح رضايتش از زندگى افزايش پيدا مى كند؛ پس، انسان بايد مقايسه اش را مديريّت كند تا سطح رضايتش از زندگى افزايش پيدا كند و از زندگى اش لَذّت ببرد.
سوره ی مباركه ی توبه (9)، آيه ی شريفه ی 85: «و لاتُعجِبْک اموالهم و اولادهم انّما يريد اللّه أن يعذّبهم بها فى الدّنيا و تزهَق انفسهم و هم كافرون؛ و اموال آنان و فرزندانشان، تو را شگفت زده نكند. خدا فقط مى خواهد كه آنان را در دنيا با آن ها [= اموال و فرزندان] عذاب كند و جان هايشان در حال كفرشان كَنده شود.»[1]
سوره ی مباركه ی طه (20)، آيه ی شريفه ی 131: «و لاتمُدّنّ عينَيک الى ما متّعنا به ازواجًا منهم زَهرةَ الحياة الدّنيا لِنفتِنَهم فيه و رزق ربّک خير و ابقى؛ و به سوى چيزهايى كه گروه هايى از آنان را از آن ها برخوردار كرديم، دو چشمت را ندوز؛ كه [آن داشته ها] شكوفه[ها]ى زندگى دنيا هستند تا آنان را در [باره ی] آن [داشته]ها آزمايش كنيم و روزىِ پروردگارت به تر و ماندگارتر است.»
بر طبق اين آيه ی شريفه، نعمت دنيا مانند «شكوفه» است كه عمرى كوتاه و ناچيز دارد و روزىِ [اخروى] خدا برتر و ماندنى تر است.
اگر به كسى دو نعمت عرضه شود و به او گفته شود كه تو مى توانى فقط براى رسيدن به يكى از اين دو تلاش كنى و به آن برسى، او به ترينِ آن دو را انتخاب مى كند و به ديگرى چشم نمى دوزد و از ديدن آن، شگفت زده نمى شود و براى به دست نياوردن آن، دچار نارضايتى نمى شود.
بر طبق نقل، پس از نزول آيه ی شريفه ی اخير، حضرت رسول اكرم ـ صلّى اللّه عليه و اله و سلّم. ـ به كسى فرمودند كه اين پيام را به گوش مردم برساند: «من لم يتأدّب بأدب اللّه تقطّعتْ نفسه على الدّنيا حسراتٍ[2]؛ كسى كه با تربيت الاهى تربيت نشود، از حسرت خوردن هاى براى دنيا، جانش پاره پاره مى شود.»
آرى؛ كسى كه مقايسه ی صعودى كند، فهرستى از نداشته هايش را در درونش فراهم مى كند و به خاطر آن ها دچار حسرت ها مى شود و اين حسرت ها او را به حالى مى كشاند كه انگار دارد تكه تكه مى شود.
روايت شده كه حضرت امام جعفر صادق ـ سلام اللّه عليه. ـ فرمودند: «ايّاكم أن تمُدّوا اطرافكم الى ما فى ايدى ابناءِ الدّنيا؛ فمَن مَدَّ طَرفَه الى ذلک طال حزنه، و لم يُشفَ غيظه، و استصغر نعمةَ اللّه عنده؛ فيقِلَّ شكره للّه[3]؛ مبادا چشمانتان را به سوى آنچه در دستان فرزندان دنيا است، بكشيد؛ پس، كسى كه چشم را به سوى آن بكشد، غمش طولانى مى شود و خشمش (نارضايتىاش از زندگى،) آرام نمى شود و نعمت خدا را كه پيش او است، كوچک مى شُمارد و در نتيجه، شكرگزارى او نسبت به خدا كاهش پيدا مى كند.»
آرى؛ انسان در مقايسه ی صعودى بر لب پنجره ی زندگى اش مى ايستد؛ امّا پشت به زندگى خود و رو به زندگى ديگران.
روايت شده كه حضرت رسول اكرم ـ صلّى اللّه عليه و اله و سلّم. ـ فرمودند: «من رمى بنظره الى ما فى يد غيره كثُر همّه و لم يُشفَ غيظه[4]؛ كسى كه نگاهش را به سوى آنچه در دست ديگران است، پرتاب كند، غصّه اش زياد مى شود و خشمش آرام نمى گيرد.»
پس، كسى كه مقايسه ی صعودى مى كند، هم به غم طولانى دچار مى شود (طال حزنه) و هم به غم زياد (كثُر همّه) و گفته شده است كه غم طولانى و زياد (شديد)، ممكن است كه افسردگى به بار آورد.[5]
روايت شده كه حضرت رسول اكرم ـ صلّى اللّه عليه و اله و سلّم. ـ فرمودند: «مَن نظَر… فى دنياه الى من هو فوقه فَاَسِفَ على ما فاتَه لم يكتُبه اللّه شاكرًا و لا صابرًا[6]؛ كسى كه… در دنياى خود به كسى كه بالاتر از او است، نگاه كند و بر آنچه ندارد، اِفسوس بخورد، خدا او را شكرگزار و صبور نمى نويسد.»
چنين كسى از سويى ـ چنانكه گفته شد. ـ نعمت هايش را ناچيز مى بيند و در نتيجه، شكرش كم مى شود يا شكر نمى كند و از سوى ديگر، اِفسوس و غم مى خورد و در نتيجه، صبور شمرده نمى شود.
روايت شده كه حضرت رسول اكرم ـ صلّى اللّه عليه و اله و سلّم. ـ فرمودند: «خداوند والا به موسى بن عِمران فرمود: “يا ابن عمرانَ! لاتحسُدنّ النّاسَ على ما اتيتُهم فى فضلى، و لاتمُدّنّ عينيک الى ذلک، و لاتُتبِعه نفسَک؛ فإنّ الحاسد ساخط لنِعمى، صادّ لقَسمى الّذى قسَمتُ بين عِبادى.”[7]؛ اى پسر عمران! به مردم بر چيزهايى من از فضلم به آنان داده ام، حسادت نكن و دو چشمت را به آن [داشته]ها ندوز و نفست را در پى آن [داشته]ها نفرست؛ [زيرا ]حسود، نسبت به نعمت هاى من خشمگين است [و] سدكننده ی روزىِ من است كه در ميان بندگانم قسمت كرده ام.»
حسادت يعنى: آرزوكردن نابودى نعمت شخص ديگر. و آن گاهى به خاطرِ نداشتن نعمتى است كه ديگرى دارد و حسود ندارد و حسود چون مقايسه ی صعودى مى كند، به آن دچار مى شود؛ غافل از اين كه برترى شخص ديگر، نعمت و روزىِ خدا است و حسادت نسبت به آن، از سويى به معناى دشمنى با نعمتِ خداداد است و از سوى ديگر، تلاش براى سدكردن راه آن روزى از راه آرزوكردن نابودى آن يا حتّى كوشيدن براى از بين بردن آن.
حسادت، رضايت از زندگى را كاهش مى دهد و زندگى را به جهنّم تبديل مى كند.
روايت شده كه حضرت امام جعفر صادق ـ سلام اللّه عليه. ـ فرمودند: «لا لحسود لَذّة[8]؛ براى حسود، هيچ لَذّتى نيست.»
روايت شده كه حضرت اميرالمؤمنين ـ سلام اللّه عليه. ـ فرمودند: «لايوجد الحسود مسرورًا[9]؛ حسود، خوشحال ديده نمى شود.» و «لا عيش انكدُ من عيش الحسود و الحقود[10]؛ هيچ زندگى اى دردناك تر از زندگى حسود و كينه اى نيست.»
روايت شده كه حضرت رسول اكرم ـ صلّى اللّه عليه و اله و سلّم. ـ فرمودند: «لايجد الرّجل حَلاوةَ الايمان؛ حتّى لايبالىَ مَن اكَل الدّنيا[11]؛ مرد شيرينى ايمان را نمى چشد تا اين كه اهمّيّت ندهد دنيا به كامِ كيست.»
كسى كه مقايسه ی صعودى مىكند، ـ چنانكه گذشت. ـ براى نداشتن دنياى بيش تر اِفسوس مى خورد و حسرت هاى دنيا دلش را فرا مى گيرد و جانش را پاره پاره مى كند و غصّه اش براى دنيا طولانى و زياد مى شود و خشم و نارضايتى اش از نداشتن دنياى بيش تر آرام نمى شود و آنچه را كه خدا به او داده است، كم و ناچيز مى شمارد و خلاصه: همه ی فكر و ذكرش مى شود دنيا؛ در نتيجه، ايمانش (به خدا و حقايق دينى) كاهش پيدا مى كند و شيرينى و دلچسبى ايمان را به دست نمى آورد يا از دست مى دهد.
حافظ:
چو بيد بر سر ايمان خويش مى لرزم كه دل به دست كمان ابرویى است كافِركيش
[1]. نيز ر.ک: توبه، 55.
[2]. بحار الأنوار، ج 71، ص 348 و فقه الرّضا، ص 364.
[3]. بحار الأنوار، ج 75، ص 368.
[4]. الكافى، ج 2، ص 315 و تفسير القمّى، ج 1، ص 381.
[6]. كنز العمّال، ج 3، ص 255، ح 6423.
[7]. الكافى، ج 2، ص 307 و وسائل الشّيعة، ج 15، ص 366، ح 20759.
[8]. الخصال، ج 1، ص 271 و تحف العقول، ص 450.
[9]. غرر الحكم، ح 6825.
[10]. همان، ح 6827.
[11]. الكافى، ج 2، ص 128.