خوبیهای بچههیأتیها (1)
بسم الله الرّحمان الرّحیم
این متن، برگزیدهی سخنرانی حجّت الاسلام و المسلمین اسماعیل داستانی بِنیسی با موضوع «خوبیهای بچههیأتیها» در شب اوّل محرّم سال 1438 (1395/7/11) است.
يک حكم شرعى در بارهی تیمّم
اگر تهیّهی آب به قدر وضو یا غسل، ممکن نباشد، باید به جای وضو و غسل، تیمّم کرد. (1)
1) توضیح المسائل مراجع، ج 1، ص 386.
شرح موضوع سخنرانى
در اين جلسات شبهای محرّم مىخواهيم در بارهی خوبىهاى بچههيأتىها، يعنى: بچهمؤمنها صحبت كنيم؛ براى همين مىخواهيم سراغ مرد حكيمى به نام لقمان برويم كه خداوند عالَم، پندهاى حكيمانهی او به فرزندش را در قرآن كريم نقل كرده و همين پندها خوبىهاى اهل ايمان و بچههيأتىهاى واقعى است.
لقمان شناسى
خوب است كه لقمان حكيم را تا حدّى بشناسيم تا به پندهاى او بيشتر دل بدهيم:
1. حضرت رسول اكرم ـ صلّى اللّه عليه و اله و سلّم. ـ: «كانَ حَبَشِيًّا (1)؛ [لقمان] اهل حبشه بود.»
حبشه همان اِتيوپى فعلى است.
2. حضرت رسول اكرم ـ صلّى اللّه عليه و اله و سلّم. ـ: «حَقًّا اَقولُ؛ حقيقتى را مى گويم: لَميَكُن لُقمانُ نَبِيًّا؛ لقمان پيامبر نبود؛ و لكِن كانَ عَبدًا كَثيرَ التَّفَكُّرِ حَسَنَ اليَقينِ؛ امّا بندهاى بود كه زياد مىانديشيد و يقين نيكو [و محكم به خداوند يگانه، پيامبران ـ عليهم السّلام. ـ و قيامت] داشت. اَحَبَّ اللّهَ؛ فَاَحَبَّهُ و مَنَّ عَلَيهِ بِالحِكمَةِ؛ خدا را دوست داشت؛ در نتيجه، خدا او را دوست داشت و به او نعمت حكمت داد. كانَ نائِمًا نِصفَ النَّهارِ اِذ جائَهُ نِداءٌ؛ در نيمهروز خواب بود كه ندايى به او رسيد: “يا لُقمانُ! هَل لَکَ اَن يَجعَلَکَ اللّهُ خَليفَةً فِى الاَرضِ تَحكُمُ بَينَ النّاسِ بِالحَقِّ؟”؛ “اى لقمان! آيا مى خواهى كه خدا تو را در زمين خليفه كند تا در ميان مردم به حق، حكم كنى؟”، فَاَجابَ الصَّوتَ: “اِن خَيَّرَنى رَبّى قَبِلتُ العافِيَةَ و لَماَقبَلِ البَلاءَ؛ به صدا پاسخ داد: “اگر پروردگارم مرا مخيّر كند، عافيت را مى پذيرم و بلا [و گرفتارىهاى حكمكردن] را نمى پذيرم و اِن عَزَمَ عَلَىَّ فَسَمعًا و طاعَةً.”؛ و اگر اراده كند كه مرا خليفه گرداند، سراپاگوش و مطيعم.”…؛ فَاُعطِىَ الحِكمَةَ؛ در نتيجه به او حكمت داده شد.» (2)
3. آنقدر لقمان حكيم در نزد خداوند والا، عزيز است كه خدا برخى از موعظههاى او را در ارزشمندترين كتابش، قرآن كريم، نقل فرموده است و اهل بيت ـ سلام اللّه عليهم. ـ سخنان ديگرى از او را نقل كردهاند.
1) الدّرّ المنثور، ج 6، ص 509.
2) ميزانالحكمة، ج 12، ص 5990، ش 19666.
آيهی شريفهی 12 سورهی مباركهی لقمان
«و لَقَد اتَينا لُقمانَ الحِكمَةَ اَنِ اشكُر لِلّهِ و مَن يَشكُر فَاِنَّما يَشكُرُ لِنَفسِهِ و مَن كَفَرَ فَاِنَّ اللّهَ غَنِىٌّ حَميدٌ»؛ و به راستى و درستى، به لقمان حكمت آموختيم كه براى خدا شكر كن و كسى كه شكر مى كند، تنها به سود خود، شكر مىكند و كسى كه ناسپاسى كرد، خدا بىنيازى ستوده است.
نكاتى در بارهی «و لَقَد اتَينا لُقمانَ الحِكمَةَ»
1. خداوند والا عطاكنندهی حكمت به لقمان است؛ پس تا خدا نخواهد و توفيق ندهد، انسان به حكمت نمىرسد؛ چنانكه در سورهی مباركهی بقره، آيهی شريفهی 269 آمده است: «يُؤتِى الحِكمَةَ مَن يَشاءُ؛ [خدا] حكمت را به كسى كه مىخواهد، مىدهد.»
2. لقمان در نزد خدا عزيز و داراى مقامى بلند است؛
3. قصّهی لقمان حكيم از نظر خدا، قصّهاى بس مهم است؛ پس بايد براى ما هم مهم باشد؛
آغازشدن قصّهی او با لام قسم و حرف تأكيد (قَد)، از اهمّيّت آن حكايت مىكند.
4. حكمت، امرى بس ارزشمند است؛
5. برخوردارى فردى غير از پيامبر و امام از عطاهاى ويژهی الاهى، امرى ممكن است؛ چنانكه هم در حديث شريف گذشت و هم ديدگاه مشهور، اينچنين است.
ارزشهای حكمت
1. سورهی مباركهی بقره، آيهی شريفهی 269: «يُؤتِى الحِكمَةَ مَن يَشاءُ و مَن يُؤتَ الحِكمَةَ فَقَد اوتِىَ خَيرًا كَثيرًا و ما يَذَّكَّرُ اِلاّ اولو الاَلبابِ؛ [خدا] حكمت را به كسى كه مىخواهد، مىدهد و كسى كه به او حكمت داده مىشود، قطعاً به او خير فراوان داده شده است و غير از عاقلان، [كسى] پند نمىگيرد.
2. سورهی مباركهی آل عِمران، آيهی شريفهی 164: «لَقَد مَنَّ اللّهُ عَلَى المُؤمِنينَ اِذ بَعَثَ فيهِم رَسولًا مِن اَنفُسِهِم يَتلو عَلَيهِم اياتِهِ و يُزَكّيهِم و يُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ و الحِكمَةَ و اِن كانوا مِن قَبلُ لَفى ضَلالٍ مُبينٍ؛ قطعاً خدا به مؤمنان نعمت داد؛ چون در ميان آنان پيامبرى از خودشان برانگيخت كه آيات او را براى آنان مىخوانَد و آنان را از [بدىها] پاک مىكند و به آنان كتاب و “حكمت” مىآموزد؛ اگرچه پيش از آن قطعاً در گمراهى آشكارى بودند.»
شايد دليل اين كه خدا رسولش را از جنس اهل ايمان قرار داد، اين باشد كه اگر او فرشته يا جن و يا موجود ديگرى بود، ممكن بود آنان بهانه بياورند كه ما نمىتوانيم از چنين پيامبرى الگو بگيريم و او را الگوى خود بدانيم.
اين نعمت بزرگ، استجابت دعاى حضرت ابراهيم ـ سلام اللّه علیه و علی نبيّنا و اله. _ بود كه به خدا عرض كرده بود: «رَبَّنا و ابعَث فيهِم رَسولًا مِنهُم يَتلو عَلَيْهِم اياتِکَ و يُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ و الحِكمَةَ و يُزَكّيهِم (1)؛ پروردگار ما! و در ميان آنان پيامبرى از آنان برانگیز كه آياتت را به آنان بخواند و به آنان كتاب و حكمت بياموزد و آنان را [از بدىها] پاک كند.»
خداوند مهربان، پيامبرىِ رسول اكرم ـ صلّى الله عليه و اله و سلّم. ـ را با اين صفت كه مأمور به آموختن «حكمت» به اهل ايمان بود، نعمت ويژهاش براى آنان دانسته است؛ پس، حكمت، نعمت مهمّى است.
3. حضرت رسول اكرم ـ صلّى الله عليه و اله و سلّم. ـ: «كادَ الحَكيمُ اَن يَكونَ نَبِيًّا (2)؛ حكيم، نزديک است كه پيامبر باشد!»؛ پس، حكمت با پيامبرى پهلو مىزند!
1) بقره (2)، 129.
2) ميزانالحكمة، ج 3، ص 1258، ش 4204.