اعمال روز جمعه و کارهای مردم در این روز (خوش بوَد ذکر و زیارتْ جمعهها)
بسم الله الرّحمان الرّحیم
شعری از حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ دربارهی اعمال روز جمعه و کارهایی که مردم در این روز انجام میدهند:
خوش بوَد ذکر و زیارتْ جمعهها
دلپذیر آمد عبادت جمعهها
زآن که روز و هم شَبَش افضل بوَد
از دِگَر ایّام و ساعت جمعهها
مؤمنان را خالق خود، سربهسر،
کرده دعوت بر اطاعت جمعهها
خوش به حال آن کسانى که کنند
در عبادتْ استقامت جمعهها!
هر چه طاعت یا عبادت مىشود
مىکند یَزدانْ اجابت جمعهها
چون خودش فرموده با قول نبى:
«هست روزِ باشرافت جمعهها»
بر تمام شیعیان و مؤمنان
مىشود نازلْ سعادت جمعهها
عدّهاى از طاعت حق، غافلند
در خطایند از جَهالت جمعهها…
عدّهاى با دوستان منحرف
جمع گردند از حَماقت جمعهها
عدّهاى با جمع نامحرم شوند
مىکنند آنان جَسارت جمعهها
عدّهاى هم جانب صحرا رَوَند
از برِ سیْر و سیاحت جمعهها
عدّهاى دیگر سوى دریا رَوَند
از پى گردش ز غَفلت جمعهها
عدّهاى بر دیدن هم مىروند
شاد و خندان با فَراغت جمعهها
عدّهاى داماد باشند و عروس
گرمِ عیش و نوش و عِشرت جمعهها
عدّهاى هم میهماندارى کنند
جمله، سرگرم ضیافت جمعهها
عدّهاى هم صَرف عیّاشى کنند
وقت خود را از جَهالت جمعهها
عدّهاى سستىّ و بیحالى کنند
غرق در خواب و کَسالت جمعهها
عدّهاى سرگرم در پاکیزگى
گرمِ حمّام و نَظافت جمعهها…
عدّهاى با کیسه و صابون و لیف
مىبَرند از تنْ کثافت جمعهها
عدّهاى از بهر بازى مىروند
سوى صحرا با طَراوت جمعهها
عدّهاى مشغول تیراندازىاند
گرمِ رَمىاند و رِمایت جمعهها
عدّهاى با هَرزهگویى هاى خود
غََرقه در شور و بَشاشت جمعهها
عدّهاى بر دوْر هم گردند جمع
از پى نقل حکایت جمعهها
عدّهاى هم سوى بیماران رَوَند
بهر دیدار و عیادت جمعهها
عدّهاى خوابند، مثل مردهها
مىنمایند استراحت جمعهها
عدّهاى در صحنه، حاضر مىشوند
عدّهاى در کنج عُزلت جمعهها
عدّهاى، بیچاره هستند و فقیر
لاجَرَم، گرمِ ریاضت جمعهها
عدّهاى هم مى کنند از روى شوق
کلّ قرآن را تلاوت جمعهها
عدّهاى در کف، «مفاتیحالجنان»
در دعایند و زیارت جمعهها
عدّهاى گرمِ نماز جمعه اند
در مصلّا با جماعت جمعهها
عدّهاى هم سوى هیأتها رَوَند
از سر عشق و ارادت جمعهها
عدّهاى از بهر اصلاح دو تن
گرم در کار وَساطت جمعهها
عدّهاى سرگرم جود و بخششاند
رو کنند اَندَر سَخاوت جمعهها
عدّهاى بر سوى گورستان رَوَند
تا کنند «حمد»ى قرائت جمعهها
عدّه اى هم رو به بیماران کنند
بهر درمان و طِبابت جمعهها…
عدّهاى از اهل صورت نیستند
مىشوند اهل بصیرت جمعهها
عدّهاى سرگرمِ داد اند و ستد
مىکنند آنان تجارت جمعهها
عدّهاى بر دوْر هم گردند جمع
بهر شوخىّ و ظَرافت جمعهها…
عدّهاى بر دیدن اَرحام خود
عازمند از روى همّت جمعهها
عدّهاى گویند: «جمع» از «جمعه» است
جمع را بخشد حَرارت جمعه ها…
عدّهاى، چون من، «بِنیسى»، مىکنند
صحبت از صِدق و صَداقت جمعهها