مدافعان حرم حضرت زینب (علیها السّلام)

واژه در واژه از دل میدان
غزلی را سپید آوردند
باز هم از مدافعان حرم
یک جوان شهید آوردند

یک جوان با هزار شور و شعور
روز آخِر ولی «زُهیر» شده
زیر تابوت، مادرش می گفت:
«پسرم عاقبت به خیر شده

مثل ابر بهار می بارید
غربت ماه در دلِ شب را
پسرِ باتعصّبم می گفت:
نکند قبر عمّه زینب را…!

عاقبت، طاقتش تمام شد و
دل به دریا زد و فِدایی شد
پسرِ کربلانرفته ی من
سوریه رفت و کربلایی شد

شکر، حالا شنیده ام که حرم
شده از دست دشمنان، آزاد
پسر من که جای خود دارد
جان عالَم فِدای زینب باد!»

?

«کُلُّ یَومٍ…»، دوباره عاشورا است
شمر و ابن زیاد آمده اند
کفر و ایمان، دوباره رو در رو
شیعه ها هم زیاد آمده اند

شیعه، مرد نبرد و پیکار است
صبر دارد وَ خویشتن دار است
خشن و سخت می شود وقتی
پای ناموس شیعه در کار است

مثل پروانه ها به گرد حرم
در طوافیم ما قدم به قدم
کشور کفر فتح خواهد شد
زیر پای مدافعان حرم

شیعه ایم و نماد احساسیم
روی این خانواده، حسّاسیم
تحت امر حسین هستیم و
همه، سرباز های عبّاسیم

تیغ ما از نیام… نزدیک است
لحظه ی انتقام، نزدیک است
مردی از جنس نور می آید
اهل عالَم! قیام، نزدیک است

? از: ابراهیم زمانی.

یک دیدگاه

  1. شعر زیبا و دلچسبی بود. از شاعرش و همچنین شما که منتشرش کردید، ممنونم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نوشته‌های مشابه:

همچنین ببینید:
بستن
دکمه بازگشت به بالا