مسیر خوشبختی، جلسهی 1396/7/27
بسم الله الرّحمان الرّحیم
این متن، نکاتی از سخنرانی حجّت الاسلام و المسلمین اسماعیل داستانی بِنیسی در روز پنجشنبه، 1396/7/27، با موضوع مسیر خوشبختی است.
كمترين درجهی ايمان
از حفص كناسى نقل شده است كه گفت: به امام صادق ـ عليه السّلام. ـ گفتم: كمترين چيزى كه کسی با آن، مؤمن میشود، چيست؟ فرمودند: «يَشهَدُ اَن لا اِلاهَ اِلاَّ اللّهُ و اَنَّ مُحَمَّدًا عَبدُهُ و رَسولُهُ، و يُقِرُّ بِالطّاعَةِ، و يَعرِفُ اِمامَ زَمانِه، فَاِذا فَعَلَ ذلِکَ فَهُوَ مُؤمِنٌ (1)؛ اين كه گواهى دهد معبودى جز اللّه نيست و محمّد بنده و رسول او است و به اطاعت اقرار كند و امام زمانش را بشناسد؛ پس، هنگامى كه چنين كند، او مؤمن است.»
بِنا بر این حدیث شریف، کسی به ايمان نمیرسد و مؤمن نمیشود، مگر با پنج شرط:
١. شهادتدادن به توحید در عبودیّت؛ یعنی: گواهیدادن به این که جز خداوند والا را نپاید پرستید؛
٢. شهادتدادن به عبد خدا بودن حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و اله و سلّم)؛
٣. شهادتدادن به رسالت آن حضرت؛
٤. اقرارکردن به این که باید از خداوند والا، حضرت رسول اکرم و اهل بیت ـ سلام الله تعالی علیهم. ـ اطاعت کرد؛
5. شناختن امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف).
بالاترين درجهی ايمان
از حضرت اميرالمؤمنين، امام علىّ بن ابىطالب ـ سلام اللّه تعالى عليه. ـ نقل شده است كه فرمودند: «غايَةُ الايمانِ الايقانُ (2)؛ نِهايت ايمان، يقين است.»
يقين بر ضدّ شک است و اگر کسی در مسألهای شک نداشته باشد، در آن به یقین رسیده است.
یقین در مسائل اعتقادی به دست نمیآید؛ مگر با عبادت بسيار.
يقين، سه گونه است و به تعبیر دیگر: دارای سه مرحله میباشد:
١. علماليقين؛ یعنی: یقینی که از راه دلیل و منطق به دست میآید؛
٢. عيناليقين؛ یعنی: یقینی که از راه دیدن و شهود به دست میآید؛
٣. حقّاليقين؛ یعنی: یقینی که از راه فانیشدن در چیزی به دست میآید.
برای درک بهتر اين سه مرحله میتوان به اين مثال ملموس توجّه كرد: سه راه برای یقینپیداکردن به آتش وجود دارد:
1. این که دود را ببينيم؛ يعنی: از راه معلول به وجود علّت، یقین پیدا کنیم (علماليقين)؛
2. خود آتش را ببينيم و از راه دیدن آن به وجودش یقین پیدا کنیم (عيناليقين)؛
3. در آتش وارد شویم و آتش در ما نفوذ كند و از راه فانیشدن بخشی از وجودمان یا همهاش در آن، به وجودش یقین پیدا کنیم (حقّالیقین).
نقل شده است که ابوسعید ابوالخیر و ابوعلی سیْنا، سه روز با هم خلوت و گفتگو کردند؛ سپس از آنان در بارهی نتیجهی خلوت و گفتگویشان پرسیده شد.
ابوعلی سینا گفت: «هر چه من ميدانم، ابوسعید میبيند.» و ابوالخیر گفت: «هر چه من میبينم، او میداند.»
پس، ابوعلی سینا از راه علم، به علمالیقین رسیده بود و ابوسعید ابوالخیر از راه عرفان، به عینالیقین.
از ذِعلَب یمانی نقل شده است که از حضرت امیرالمؤمنین ـ سلام الله تعالی علیه. ـ پرسید که آیا شما خدا را دیدهاید؟ حضرت فرمودند: «لَماَعبُد رَبًّا لَماَرَهُ؛ من پروردگاری را که ندیده باشم، نپرسیدهام.» ذعلب پرسید: «آیا میتوان خدا را دید؟» حضرت فرمودند: «با چشم سر نمیتوان؛ امّا با حقایق ایمان میتوان.»
یعنی: با چشم دل و عینالیقین میتوان خداوند والا را شهود کرد و از روی شهود قلبی، او را عبادت کرد.
از حضرت رسول اكرم ـ صلّى اللّه عليه و اله و سلّم. ـ نقل شده است كه فرمودند: «اِنَّ اَعلى مَنازِلِ الايمانِ دَرَجَةٌ واحِدَةٌ، مَن بَلَغَها فَقَد فازَ و ظَفِرَ، و هُوَ اَن يَنتَهِىَ بِسَريرَتِه فِى الصَّلاحِ اِلى اَن لايُبالِىَ بِها اِذا ظَهَرَت، و لايَخافُ عُقباها اِذَا استَتَرَت (3)؛ بالاترين مرتبهی ايمان، يک درجه است. كسى كه به آن برسد، قطعاً بَرنده و پيروز شده است و آن، اين است كه در باطنش به آن حد از پاكى برسد كه وقتى باطنش آشكار شود، باكى نداشته باشد و وقتى پوشيده بماند، از عاقبت آن نترسد.»
این حدیث شریف، بیانی دیگر برای بالاترین درجهی ایمان و در حقیقت، بیانی برای نتیجهی دارابودن برترین رتبهی ایمان است و بیان میکند که اگر کسی عالیترین مرحلهی ایمان رسیده باشد، باطنش چنان پاک است که نه از آشکارشدن آن میترس و نه از سرانجام آن؛ چون سراسر، طهارت و انسانیّت است.
بسیاری از انسانها تنها ظاهرشان به شکل انسان است؛ امّا باطنشان تاریک و به شکل حیوانات میباشد و به عبارت دیگر: حیوانی هستند در قالَب انسان.
مرحوم شیخ رجبعلی خیّاط ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ فرموده است که در تهران مسیری طولانی را طی کردم و در آن فقط باطن یک شخص را به شکل انسان دیدم!
اگر مهمترین آرزوها و حاجتهای کسی، رسیدن به یقین و مقام انسانیّت کامل نباشد، کوتهنظر و کماندیش است.
از مهمترین کارهایی كه انسان را به یقین میرساند و باطن بد انسان را تطهیر و دگرگون میکند، شرکتکردن در روضههای اهل بيت ـ سلام الله تعالی علیهم. ـ و گریستن برای مصائب آنان است و چنانکه عالم بزرگواری ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ فرموده است، عزاداری برای حضرت امام حسین ـ سلام الله تعالی علیه. ـ مستحبّی است كه هزار واجب در آن است.
پانوشتها:
) معانىالأخبار، ص 393، ح 41 و بحارالأنوار، ج 69، ص 16، ح 1؛ برگرفته از: دانشنامهی قرآن و حديث، ج 8، ص 224، ش 289.
2) غررالحكم، ج 4، ص 368، ح 6346 و عيون الحكم و المواعظ، ص 347، ح 5876؛ برگرفته از: دانشنامهی قرآن و حديث، ج 8، ص 224، ش 293.
3) عدّةالدّاعى، ص 214؛ تنبيهالخواطر، ج 2، ص 117؛ و بحارالأنوار، ج 71، ص 369، ح 19؛ برگرفته از: دانشنامهی قرآن و حديث، ج 8، ص 224، ش 292.