اهدای ثواب به همۀ مؤمنان تاریخ!

اهدای ثواب به همۀ مؤمنان تاریخ!
حاجآقا اسماعیل داستانی بِنیسی
در شام پنجشنبه، ۹ / ۱۲ / ۱۴۰۳، در اتوبوس در کَنار روحانیای به نام حاجآقا «سیّد محمّدجواد موسوی» نشستم و او این سخنان را بیان کرد:
«من ۶۵ سال دارم و از نسل امامزاده موسی مبرقع ـ علیه السّلام. ـ هستم (۱) و ۱۴ نسلم در عِراق و 14 نسلم در ایران، مدفون هستند.
نام دخترم را “مارِیه” گذاشتهام؛ نام یکی از همسران رسول خدا ـ صلّی اللّه علیه و آله و سلّم. ـ که غریب است.
نام پسر این دخترم، “ذوالفقار” و نام پدر او “سَیف” و نام پدرِ پدرش “علی” است که در مجموع میشود: ذوالفقار؛ سیف علی (۲)!
خانۀ ما، در مرز شهر کاظمین است و با حرم مطهّر کاظمین، نیمساعت پیاده و ۴ دقیقه سواره، فاصله دارد.
هنگامی که صدّام ایرانیها را از عراق بیرون میراند، سادات بُرقِعی (نسل امامزادۀ یادشده) را هم اخراج میکرد؛ برای همین، ما نامخانوادگیمان را تغییر دادیم و “موسوی” گذاشتیم.
من در آنجا مسجد دارم و امامجماعت هستم و هر روز با مأمومهایم ۲ صفحه قرآن میخوانم و در هر روز ماه مبارک رمضان، یک جزء.
من در هر اربعین ۳ بار، پیاده یا سواره به کربلا مشرّف میشوم؛ وگرنه، گریه میکنم؛ یک بار، یک هفته پیش از اربعین، بار دیگر ۴ روز پیش از آن و بار سوم، خود روز اربعین!
هر گاه به زیارت معصومی میروم، ثواب تکتک قدمهایم را به همۀ مؤمنانِ درگذشته، زنده و آینده اهدا میکنم.
در مسجدمان هم که قرآن میخوانم، ثواب قِرائتکردن آن را هم به آنان هدیّه میدهم؛ یعنی: به همۀ مؤمنانِ از اوّل تاریخ تا روز قیامت؛ چه انسانهای مؤمن، چه فرشتگان، چه جنهای مؤمن و چه موجودات مؤمن دیگر!
این کار را انجام میدهم تا این که در قیامت، کافران و دشمنان تشیّع، هنگامی که مقامات اهل ایمان را میبینند، خشمگین شوند.»
سپس ایشان به این آیۀ مبارکۀ اشاره کرد: «لايَطَئونَ مَوطِئًا يَغيظُ الكُفَّارَ و لايَنالونَ مِن عَدُوٍّ نَیلًا اِلّا كُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ اِنَّ اللّٰهَ لايُضيعُ اَجرَ المُحسِنینَ؛ در جايى كه كفّار را به خشم میآورَد، گام نمیگذارند و هيچ كامى از دشمن برنمیگيرند (ضربهاى به دشمن وارد نمیکنند)، مگر آن كه بِدان سبب، عملی صالح براى آنان نوشته مىشود؛ كه خداوند، پاداش نيكوكاران را تباه نمىكند.» (۳).
از ایشان درخواست کردم که در حرم مطهّر کاظمین، برایم توسّل کند. ایشان دست راستش را فروتنانه روی سرش گذاشت و قول داد.
سپس اجازه خواستم که از ایشان عکس بگیرم. اجازه داد و پس از عکسگرفتنم خواست که عکسها را برایش بفرستم و بنده، همان لحظه با پیامرَسان ایتا فرستادم.
خوشا به حال ایشان و همۀ کسانی که مؤمنان را دوست دارند و با دشمنان آنان دشمنی میکنند!
- حرم این امامزاده در شهر مقدّس قم، خیابان شهید دلآذر (آذر)، و مشهور به «۴۰ اَختَران» (یعنی: 40 ستاره) است؛ چون در آنجا حدود ۴۰ تن از خاندان ایشان، به خاک سپرده شدهاند.
- نام شمشیر حضرت امیرالمؤمنین، امام علی، ـ سلام اللّه تعالی علیه. ـ «ذوالفِقار» بوده است؛ یعنی: دارای مهرهها. این شمشیر، چون دارای مهرههایی شبیه مهرههای ستون فقرات بوده، به این نام نامیده شده است و بر خِلاف تصوّر خیلی از مردم، ۲ تا تیغه نداشته است. مجموع نامهای این پسر، پدرش و پدرِ پدرش، ترکیب زیبایی میشود: «ذوالفقار؛ سیف علی»؛ یعنی: ذوالفقار؛ شمشیر علی.
- توبه (۹)، ۱۲۰.
#احسان_معنوی، #اربعین، #تبری، #تواضع، #تولی، #زیارت_اربعین، #هدیه، #هدیه_معنوی